برای بنده خدا

زودقضاوت نکنیم.

زان یاردلنوازم شکریست باشکایت/گرنکته دان عشقی بشنوتواین حکایت

برای بنده خدا

سلام.بهتون گفته بودم خاطرات علاقه مندشدنم رو میگم.امروزیه خورده وقت آزاد به خودم دادم. می نویسم امافقط برای اینکه خودشان بخوانند.

اگر خواستند رمزش را برمی دارند تا همه بخوانند.ببخشید...

11/.../1392بود.اولین بار بودکه شما آمده بودید وبم. تولد خودم و همه متولدین آن ماه را تبریک گفته بودید.پرسیده بودید آیا مایلم برایمان جشن تولد بگیرید؟

نمی دانم چرا بار اول از لحن کلامتان خوشم نیامد.

شاید به خاطر همان اخلاق گند زود قضاوت کنی ام. حس کردم عین همه پسرهای مزاحمید.یادم هست برخورد خوبی باشما نداشتم.

نظرات بعدیتان که راجع به امیرتتلو و خواننده وب من بود و یا وبلاگ های غمگین وسیاه و هدف شما از ساخت وب تولدت مبارک... همه وهمه باعث شد حس کنم

شما مرد دانایی هستید.من از ادم هایی که یک عالم کتاب خوانده اند خیلی خوشم می آید.

یک عصر بود.درحیاط آموزشگاه؛ دوستم برای مشورت نزد من آمده بود.پسری که در محل همه به خوبی می شناختندش و به او علاقه مند شده بود اما می خواست

بدون اینکه او را اسم کند ویا نشانی برایش ببرد ویا حتی به والدینش بگوید 4سال با او حرف بزند تا درسش تمام شود.عاقلانه نبود.آن روزها به جز شما فقط یک مرد

به وبسایت من می آمد.او هم قرار بود بزودی ازدواج کند.از من التماس دعا داشت چون فکر می کرد از اقواممان شهید شده اند.من با شما و ایشان مشورت کردم.

یادم هست گمان برده بودید من برای خودم می پرسم.یادم هست چقدر درباره مادرم نصیحتم کرده بودید و اینکه نباید گول هادی ها و امیرها و... را بخورم.

ممنون بودم از این حس انسان دوستیتان ولی ما هیچ رابطه خاصی نداشتیم. 1.دی.92 بود.صبح قبل از رفتن به مدرسه برای کپی سوالات امتحانی روی فلش سری به

رایانه و بعد وبم زدم.ببخشید این طور می نویسم ولی آن موقع ها هنوز آن قدر برایم محترم نبوده اید.حقیقتش را می نویسم.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ دو شنبه 24 فروردين 1394برچسب:,

] [ 8:11 ] [ مهربانی راقسمت کنیم. ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه